ورتر جوانی عاشقپیشه است که نقاش نیز می باشد. او به قصد پیدا کردن جایی امن و آرام برای کارش، به یک آبادی پا میگذارد. در آنجا عاشق دختری به نام لوته میشود که نامزد دیگری دارد. نامزدها همدیگر را دوست دارند. اما احساسات ورتر بیشتر و بیشتر برانگیخته می شود. عشق و شوریدگی ورتر او را وادار به گریز از آن آبادی میکند. ولی… گوته 44 سال بعد از نوشتن این رمان که براساس سرگذشت خود و معشوقع اش بود دوباره او را می بیند ولی دیگر کار از کار گذشته است.
ارسال دیدگاه
ایمیل شما به صورت محرمانه نگهداری خواهد شد، پرکردن موارد ستاره دار الزامی است